وقتی فلبم کوچکتر از غصههایم میشود ،
وقتی نمیتوانم اشکها یم را پشت پلکهایم مخفی کنم و بغضهایم پشت سر هم میشکند ،
وقتی احساس میکنم بدبختیها بیشتر از سهمم است
و رنجها بیشتر از صبر م؛
وقتی امید م ته میکشد
و انتظار م به سر نمیرسد ...
وقتی طاقتم تمام میشود
و تحملم هیچ ...*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
آن وقت است که مطمئنم به تو احتیاج دارم و مطمئنم که تو ،
فقط تویی که کمکم میکنی ...
آن وقت است که تو را صدا میکنم و تو را میخوانم...
آن وقت است که تو را آه میکشم تو را گریه میکنم و تو را نفس میکشم..
وقتی تو جواب میدهی ،
دانهدانه اشکهایم را پاک میکنی
و یکی یکی غصهها را از دلم برمیداری
گره تکتک بغضهایم را باز میکنی
و دل شکسته ام را بند میزنی
سنگینی ها را برمیداری
و جایش سبکی میگذاری و راحتی ؛
بیشتر از تلاشم خوشبختی میدهی
و بیشتر از حجم لبهایم، لبخند
خوابهایم را تعبیر میکنی
و دعاهایم را مستجاب
آرزوهایم را برآورده می کنی ؛
قهرها را آشتی میدهی
و سختها را آسان
تلخها را شیرین میکنی
و دردها را درمان
ناامیدی ها، همه امید میشود
و سیاهیها سفید سفید ...*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
خداوندا !
تنها تو را صدا میکنم و فقط تو را می خوانم...
**منم یگانت منو دریاب**